قرآن كريم، سُنَّت پيامبر اسلام(ص) و امامان شيعه و نيز گفتار و رفتار اصحاب پيامبر جزو منابعي است كه مسلمانان براي شناخت باورها، وظايف عملي، تاريخ اسلام و آشنايي با سرگذشت بزرگان دين به آن مراجعه ميكنند. جوامع زرتشتي و يهودي در ايران قبل از اسلام و حملهٔ اعراب براي صدها سال با آرامش همزيستي ميكردند. استفاده آسان براي كودكان،حجم كم برنامه، قابليت پخش پيوسته، تكرار آهنگها ، قفل كودك و انيميشن هاي زيبا از ويژگي هاي خاص اين برنامه است. اين مشكلي جدي در جامعه امروز ماست. امروز اما چنين امكاني وجود ندارد و اين فقدان، جريانهاي فكري را از پختگي و تعميق فكري محروم ميكند. نسبت جامعه امروز با همه تفاوتهايي كه با جامعه ايراني اواخر دهه هفتاد و اوايل دهه هشتاد دارد، با اين بحثها و جدلها چيست؟ واتساپ علت عموميت يافتن نهايي دين زرتشتي را در ايران ميتوان در همين پيشروتر بودن گاهان زرتشت نسبت به بقيه ديد. آنچه روشنفكري ديني را از ساير جريانهاي روشنفكري متمايز ميكند وجه دينشناسانه آن است كه خاص روشنفكري ديني است و ميكوشد به نوانديشي و يافتن نگاهي مدرن به دين بپردازد با توجه به افتراقهاي فكري كه در مجموعه روشنفكري ديني در دهههاي اخير حادث شده است، آيا همچنان ميتوان از نهادي بهنام «روشنفكري ديني» سخن به ميان آورد؟ بهنظرم تحليل كديور وضعيت را با توجه به دو مقوله رئاليسم پيچيده و تأكيد بر هسته سخت برنامه پژوهشي در دينشناسي، بهتر ميتوان تفسير كرد تا با اتصاف آنها به صفت ذاتگرايي. بنابراين به نظر ميرسد تحول عمده در نگاه عبدالكريم سروش است كه رخ داده است نه محسن كديور. سروش و طرفداران نگاه او، توضيح ميدهند كه اينگونه نيست اما ناظر بيروني بر اين گمان است كه برنامه پژوهشي جديدي در حال ظهور است. در تلقي كديور اينگونه نيست كه در دينداري با مجموعهاي از ماهيتهاي مفروض و معين از پيش مشخص شده مواجه هستيم. كديور به هيچ وجه ذاتگرا بدان معنايي كه گفته شد نيست. او زماني خواهد آمد كه ديگر كمتر كسي از تعليمات بودا چيزي را به خاطر ميآورد و يا انجام ميدهد.
البته در آن زبان عربي از حوزه خارج نشد و كتابهايي نيز به زبان عربي، در زمينههاي فقه، اصول، اخبار، احاديث و علم الرجال شيعه مانند بحار الانوار كه از محمد باقر مجلسي است نوشته شد. رواداري نيز مقوله مهمي است كه متأسفانه گاه هر چه افراد به هم نزديكتر ميشوند، نسبت به هم رواداري كمتري دارند. اين پديدهها علل ديگري دارد كه بايد در جاي خود مستقل بحث شود اما روشنفكري ديني در اين وجه با سرمشق غالب زمانه خود حركت ميكند و سرنوشتاش به مقدار زيادي به سرنوشت روشنفكران و نسبت مردم با اين گروه بستگي دارد. در دهههاي هفتاد و هشتاد كه اين مباحث در ايران مطرح ميشد مشاركت همگاني شكل ميگرفت و همه روشنفكران ديني و جريانهاي سنتي به نقد و بررسي آراء ميپرداختند. از سخنرانيهاي مهيج هيتلر در مقابل سپاهيانش كه به نوعي هيجان گرايي نازيستي منجر ميشد بگيريد تا پيامهاي كوتاه و به ظاهر بياهميتي كه هر روزه از تلويزيونهاي ملي و جهاني پخش ميشوند و به ترتيبي خاص افكار و سياستها را جهتگيري شده، به مردم تحويل ميدهند. ولي تفاوت يك ايده مذهبي و غير مذهبي اين است كه آنجا كه پاي عقيده مذهبي بهميان آيد و به ايده قداست ببخشد ، فداكاريها از روي كمال رضايت و به طور طبيعي صورت ميگيرد فرق است ميان كاري كهاز رويرضا و ايمان صورت گيرد كه نوعي انتخاب است ، با كاري كه تحتتاثير عقدهها وفشارهاي ناراحت كننده دروني صورت ميگيرد كه نوعي انفجاراست . اما نقشآفريني سياسي و اجتماعي به عوامل متعدد ديگري وابسته است كه منحصر به روشنفكران ديني نيز نيست و به كليت جامعه روشنفكري قابل بسط است. بنابراين اينكه مردم تا چه حد به سخنان روشنفكران گوش فرا دهند و آنها را در مقام مرجعي معتبر در نظر بگيرند يا نه، منحصر به روشنفكران ديني نيست و براي كل جريان روشنفكري اتفاق افتاده است. افزايش و آشكار شدن اختلافهاي فكري ميان روشنفكران ديندار را امري مثبت تلقي ميكنيد يا تبعات منفي آن را مهمتر ارزيابي ميكنيد؟ خشمناك شدن و تحقير كردن ديگري و سخن گفتن درباره هم به گونهاي كه گويي
واتساپ فرد مقابل هيچ نميداند يا از صفر شروع كرده است، بهطور طبيعي واكنشها را تندتر ميكند و پيامدهاي مخرب دارد. برخي از علماي اهل تسنن ملاك حجيت اجماع را بر پايه قاعده لطف تبيين كرده و آن را نعمتي خاص امت محمد ميدانند كه به تقاضاي محمد توسط خدا به آنها عطا شدهاست. به گفته فرويد، دين با انسان هاى اوليه اى آغاز مى شود كه با احساس گناه و تكانه هاى جنسى در چالش بودند. روشنفكري ديني از همان آغاز دو وجه مختلف داشت. بهطور كلي، بهاءالله بيان ميكند كه دين وسيله مؤثري براي تكامل اجتماعي است و سلسله اديان جهان مراحل مختلف هدايت بشر توسط خداوند هستند كه به تدريج رشد و تكامل بشر را تضمين ميكنند.