حسين عليزاده تا به حال سه بار نامزد جايزه گرمي شده است. هيث لجر براي اينكه بتواند نقش جوكر را اينگونه جاودانه بازي كند كه سبب كسب جايزه اسكار براي او نيز شد، هفتهها در يك اتاق هتل در لندن خود را حبس كرد. او در تماشاگه راز تلاش كرد تا در برابرِ مدافعانِ تفسيرِ غيرعرفاني و حتي ماديگرايانهٔ كساني چون احمد شاملو، به انطباق آموزههاي ابن عربي با اشعار حافظ دست يازد. همانطور كه شاهد ورود اين شخصيت به دنياي سينمايي مارول نيز هستيم. تضمينها، اقتباسها و استقبالهاي وي از شاعراني و نويسندگان اين آثار و نيز بهرهگيري از شخصيت شيخ صنعانِ پرداختهٔ عطار براي پردازش شخصيت پير مغان، تأييدكنندهٔ اين نظر است. بهباور دادبه، او در اين بررسي و كنكاش شيوههايي را يافت كه نهايت سخنداني و سخنوري است. دادبه در دائرةالمعارف بزرگ اسلامي ميگويد اين سخنوري و اثرپذيريِ حافظ بايد با نظراتي سبكشناسانه كه برآمده از نقد ادبي است، مورد بررسي سبكشناسانه و نقد ادبي قرار گيرد. مرتضي مطهري در اينباره ميگويد جايگاه ابن فارض در ادب عرب، چون جايگاه حافظ در ادب فارسي است، با اين تفاوت كه اهل فن، حافظ را در لطافت و ظرافت برتر ميدانند و ابن فارض را در مقامات عرفانيدادبه ميگويد شايد بتوان گفت شعر خواجو در غزلسرايي ايران از روزگار سعدي تا عهد حافظ، رشديافتهترين غزل و شبيهترين به شعر حافظ است. دادبه ادامه ميدهد با آنكه حافظ در «ساقينامه» و «مغنّينامه» از نظامي اثر پذيرفته، اما اصولاً حافظ با «ساقينامه» و «مغنّينامه» به چنين جايگاهي نر آكادمي ژرف انديش ه و بازشناسي شيوههاي نظامي و بازآفرينيشان متناسب با غزل در شعر حافظ مهم است. وي ارادتي وافر به سعدي داشته و بين آن دو مكاتباتي نيز بوده است. برخي از اين نظرات و احكام، به حافظ منتسب شده و برخي ديگر را شاعران نامداري مانند جامي يا نظريهپردازاني گمنام بيان كردهاند. پژوهشگران ديگري مانند فتحالله مجتبايي و عليرضا ذكاوتي نيز تلاشهايي در انطباق اشعار حافظ بر انديشههاي ابن عربي كردهاند. و در اخبار او را از ثقات شمردهاند» (زرينكوب، 1380: 24) و «اخبارالطوال بسيار باارزش و حاوي اخبار بديع و دست اوّل است» (جعفريان، 1393: 217)، در حكم كتابي خوب در تاريخنگاري اسلامي، تمجيد كردهاند. قزويني نيز در حواشي مقدمهاش بر ديوان، اثرگذاري ظهير بر حافظ در قلمرو لفظ و پيروي از سبك و روش ظهير در سرودن قصيدهها را بيان كردهاست؛ و اما حكم سوم در بيت «استاد غزل سعدي است پيش همه كس اما/دارد سخن حافظ طرز سخن خواجو» بيان شدهاست. نتيجه اينكه غزل تلفيقيِ عاشقانه و عارفانه دستاورد تلاشهاي شاعراني مانند سلمان، كمال و خواجوست و نقش خواجو متفاوت از ديگران. حافظ در پيريزي نظام مكتب رندي و بنيان اصلياش، بيش از همهٔ ديدگاهها از عرفان عاشقانه بهره بردهاست. او در نظام نظري مكتبش از عرفان عاشقانه سود جست و در نظام عملي آن نيز، با دگرگونيهايي بنيادين در اقتباسهايش از عرفان، نظامي روشنفكرانه و فلسفي در راستاي مكتب رندي آفريد. اما آكادمي ژرف انديش سومِ اثرگذار بر انديشهٔ حافظ، عرفان يا عرفان عاشقانه است كه گونهاي از فلسفه يا جهانبيني فلسفي بهمعناي عام آن است. تقريبا هر كسي سريالي را به خاطر دارد كه با آن زندگي كرده، ناراحت شده، خنديده، ذوق كرده و براي قسمت بعدي آن مدتها صبر كرده است. خيام بر اين موضوع تأكيد دارد و از بنبستي سخن به ميان ميآورد. بنابر يادداشتهاى علامه، در مستدركات الغدير و در چاپ نهايى آن، بر تعداد علما و بزرگان اهلسنت افزوده شده و به حدود هفتصد نفر ر آكادمي ژرف انديش ه است، كه اين عدد راويان غدير، آن هم تنها در ميان عالمان اهلسنت، قابل اعتنا و چشمگير، و حاكى از وقوع حتمي غدير خم و عظمت بيكران آن حادثة تاريخى است. عبدالحسين سپنتا به دليل سالها زندگي در ميان زرتشتيان به قدري شبيه به آنان شده بود كه اين امر برخي از محققين را به شبهه انداخت كه وي تغيير دين داده و به آئين زرتشت گرويده است (مددپور، ۱۳۷۶: ۱۳۶-۱۳۷). خيام انسان را اسيري در دست قضا ميداند كه كائنات نيز چون او اسير است. در مقابل، حافظ اين شك را نسبي ميداند بهگونهايكه اگر اين راه بر عقل بستهاست، راه شهودي و عرفاني باز و هموار است. ليبرتي سيتي نوعي هجويه از آمريكاي مدرن است و از فيلمهاي گانگستري تمام اعصار الهام گرفته تا هرچه بيشتر باورپذير جلوه كند. پورجوادي - كه خود معتقد به معاني عرفاني بر اشعار حافظ است - بر اين باور است كه اساساً حافظ شاعر است و نه فيلسوف، و سليقهاش به سمت بزرگان صوفيهٔ پيش از ابن عربي مانند ابوسعيد ابوالخير، عطار، سنايي و احمد غزالي بيشتر متمايل است تا به سوي ابن عربي و پيروانش. حيرت و بدبيني دومين زمينه از انديشههاي خيامي است كه ثمرهٔ شك مطلق در نگاه خيام است. با اين حال، برخي زمينه هاي اجتماعي مانند ممنوعيت غنا توسط فقها موجب ميشد، همين خلفا گاهي از پرداختن به موسيقي اجتناب نمايند. در اين زمينه حافظ نيز چون خيام است؛ اما هم خيام و هم حافظ فراتر و پيشتر از باور به جبر، آن را ابزاري براي پيام اعتراض خويش در شعر قرار ميدهند. اين اثرپذيريها هم جنبههاي لفظي و هم جنبههاي محتوايي را دربرميگيرد.
دوشنبه ۲۴ بهمن ۰۱ | ۱۲:۱۴ ۷ بازديد
جایز برای تشویق کودک ابزاری بسیار مؤثر در تربیت و پرورش آنها است. این جوایز میتوانند به عنوان انگیزههای قدرتمندی برای کودکان عمل کنند و آنها را به انجام وظایف و فعالیتهای مختلف ترغیب کنند. از طریق اهدای جوایز، کودکان میتوانند به طور مستمر و مداوم از پیشرفت خود مطلع شوند و احساس موفقیت و ارزشمندی به دست آورند.
به عنوان مثال، جوایز میتوانند به شکل اشیاء فیزیکی مانند اسباب بازی، کتاب یا لوازم تحریر داده شوند، اما میتوانند به شکل تجربیات و فعالیتهای خاص نیز اعطا شوند، مانند یک سفر به موزه مورد علاقه یا شرکت در یک فعالیت ورزشی. انتخاب مناسب جوایز برای کودکان بستگی به سن، علاقهها و هدفهای آموزشی آنها دارد. اهدای جوایز به کودکان به عنوان انگیزههایی مثبت میتواند به تقویت خود اعتمادی و ارتقای مهارتهای اجتماعی و تحصیلی آنها کمک کند و زمینهای برای رشد و توسعه شخصیت آنها فراهم آورد.