رودهن كججتاست؟

۶ بازديد

رودهن يعني رودخانه. رودهن جمعيت بوم زاد ندارد. همچنين انتساب اين جمعيت به گروه اهل حق را نيز البته با استفاده از صفت "غالي" «به معني غلو كننده واز حد در گذرنده» (م.معين، 1384،: 1467) مورد تاييد قرار ميدهد. آنها فربه و تنبل و بذله گو بودند و در شكمبارگي و باده نوشي افراط ميكردند و در ميان يونانيان به اين دو صفت شهره بودند. صفت غالي اشاره دارد به گروه غُلات، يعني گروهي كه درباره حضرت علي (ع)اغراق ميكردند و براي او مقام الوهيت قائل ميشدند. «در اين فراگرد، گروه قومي اقليت، الگوها و هنجارهاي فرهنگ ميزبان را ميپذيرد» (سي. به دليل اين همسانيها (قوميت، زبان ودين مشترك) وخصوصيات ويژه ديگري كه شرح آن پيشتر به تفصيل ارائه شد ميتوان مهاجران اوليه رودهن را به مثابه يك گروه قومي در نظر گرفت. از دوره ايلخانان، با توجه به فترتي كه در امر خلافت بهوجود آمد، آنان در سكههاي خود به خلفاي راشدين توجه نمودند كه اين عمل در اصل به جهت زدودن نام خلفاي عباسي از سكهها صورت گرفت. با توجه به مطابقتي كه ميان ويژگيهاي ايلات كوچ داده شده به اطراف تهران با مردم مورد نظر نوشتار حاضر ديده ميشود (مبدأ مهاجرت مشترك، زبان مشترك، و اعتقاد ديني مشترك) ميتوان چنين نتيجه گرفت كه كردبچههاي ترك زبان اهل حق ساكن در رودهن تداوم همان گروهي هستند كه محمد علي سلطاني از آنها ياد ميكند.

براى چنين طرحى كه به ادعاى طراحان از نظر هدفها,سياست, و ابزار كار به كلى با آنچه بوده فرق دارد, طبيعى است كه م آكادمي ژرف انديش  شايسته, كارآمد, آشنا و به طور كامل توجيه شده لازم دارد. مشاهدات اميك (دروني) و مردمنگارانه نگارنده دلالت از آن دارد كه علي (ع) در مركزيت عواطف اعتقادي اهل حق قرار دارد. به هر حال با استقرار آنان ارتباط و ترتيب و اداره مذهبي اعتقادي آنان در عهد تصدي ايشان صورت گرفته و همچنان تا امروز ادامه يافته است (1384: 74و73) . ابنالحاج در ادامه، ضمن تأكيد مجدد بر توسل به ايشان، از خدا ميخواهد كه از شفاعت ايشان محروم نشود و معتقد است كه هر كس اين اعتقاد را ندارد، از اين فيض عظيم محروم است. با توجه به اين توضيحات و ذكر مجدد اين نكته كه هيچ يك از اسناد ديگر اشارهاي به شاهسوند بودن كردبچههاي رودهن نكردهاند نميتوان به سند مورد اشاره به عنوان سندي معتبر نگريست. اين داستان كه در كتاب چهار مقاله از نظامي عروضي آمدهاست بر اين قرار است كه اميرنصر ساماني (يا اميري ديگر) از بخارا به هرات ميرود و دلبستهٔ هواي هرات ميگردد. افراد در اين وضعيت خود را با فرهنگ غالب همرنگ ميكنند «اين مفهوم در مورد فرايندي به كار ميرود كه توسط آن تفاوتهاي قومي و نژادي ميان گروهها ناپديد ميشود» (همان677و666).

برخي حتي خود مهاجران اوليه چنين اظهار نظر ميكنند كه كردبچههاي ترك زبان اهل حق ساكن در رودهن به اين منطقه تبعيد شدهاند. وي در اين پزوهش در فصل مربوط به سلسله اهل حق اتش بيگي به موضوع نحوه استقرار ايلات ترك زبان اهل حق در اطراف تهران پرداخته و چنين اظهار نموده است كه سرسپردگي، سرپرستي و استقرار پيروان آتش بيگي در بومهن و حوالي تهران در زمان سلطان محمود آقا كه هم زمان با به قدرت ر آكادمي ژرف انديش ن آقامحمد خان قاجار (1200-1212 ه. مردم مورد گفتگو پس از مهاجرت، در رودهن به عنوان تيول دار به استقرار خود ادامه دادهاند. نكته مهم اين است كه اجداد مردم مورد بحث از زمان استقرار در جغرافياي رودهن واجد همين شرايط بوده اند. نكته جالب در مورد شخصيت: او متولد روز هشتم ژانويه است. بر اين اساس مشخص مي­شود كه اين اثر، كتابي آموزشي و تعليمي در علم حساب بوده است. با اين كه اسناد "كرد" بودن مردم مورد گفتگو را تاييد ميكنند اما اگر كرد، ترك، و يا عرب بودن را براساس مولفههاي فرهنگي تشكيل دهنده قوميت تعريف نكنيم و فرض را بر اين بگيريم كه به طور نمونه قوم كرد گروهي هستند كه از منظر عناصر ژنتيكي اشتراكات خاص خود را دارند-به عبارت ديگر قوميت را با رويكرد انسانشناسي زيست شناختي مورد بررسي قرار دهيم- پس اين آزمايشگاه و يافتههاي آزمايشگاهي است كه معين ميكند-مثلا در مورد مردم مورد بحث ما- آنها واقعا كردبچه (منسوب به قوم كرد) هستند يا نه؟

به ديگر سخن، اعتماد السلطنه با رويكردي اتيك (بيروني) به اعتقادات مردم مورد مشاهده اش آنها را در زمره غُلات معرفي نموده است. با توجه به مهاجرتهاي متعدد اقوام ايراني كه به دلايل مختلف و در ادوار تاريخ ايران به وقوع پيوسته درهمآميختگيهاي عجيبي در ميان اين اقوام پيش آمده كه مطالعه منشأ آنها را با ابهامهاي مهمي همراه نموده است؛ بنابراين پيشنهاد ميشود تا پژوهشگران حوزه مردمشناسي زيستي با طراحي و اجراي طرحهايي كه اين رويكرد از مردمشناسي در اختيار قرار داده است در مورد رفع اين ابهامهاي مهم كه نمونه آن در همين مقاله ذيل عنوان كردِ ترك! مبني بر مهاجرت كردبچه به تهران و سپس قرار دادن رودهن در اختيار آنها براي سكني، معاش و گذران زندگي، نتيجه ميگيريم كه مردم مورد بحث، نه به عنوان گروگان بلكه به مثابه نيروهاي مو آكادمي ژرف انديش  و همراه با شاهنشاهي جديد قاجاريه به منظور تحكيم پايتخت جديد به اين منطقه كوچيده اند. اشتباهي كه در تبيين نوع مهاجرت مردم مورد گفتگو رخ داده ناشي از اين موضوع است كه اولين مهاجرت كنندگان و نسلهاي بعدي آنها بيش از علاقه مندي به نوشتن وقايع زندگيشان آنها را به صورت شفاهي و سينه به سينه به نسلهاي بعدي انتقال داده اند. اما هويگنس هلندي براي نخستين بار طرح استفاده ازآونگ را در ساعت به ثبت رسانيد و در سال 1657م اولين ساعتي را كه به طور موفقيت آميز با آونگ (رقاصك) كار ميكرد ارائه داد

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.