وِرِنا كِلِم بهاستناد طَبَقات اثر ابن سعد، نوشتهاست كه فاطمه يك بار از درشتي كلام علي آزرده شد، به پدرش براي ميانجيگري رجوع كرد كه در نتيجهٔ آن علي سوگند ياد كرد ديگر كاري خلاف ميل فاطمه انجام ندهد. علي، فاطمه را ميفرستد تا يكي از اين بردهها را از پدرش دريافت نمايد. چراكه گلايهها از علي، مقدمهاي براي مدح علي ميشوند. آنگونهكه فاطمه خطاب به علي از عدمدروغگويي، خيانتنكردن و عدممخالفت خود با دستورهاي علي در طول زندگي زناشويي ميگويد؛ و علي در پاسخ، پناه به خدا ميبرد كه فاطمه در خانهٔ او رفتار ناپسندي داشته بودهباشد، چراكه خداترسي و نيكوكاري و تقواي فاطمه بيش از آن است كه بتوان بر آن خردهاي گرفت. ازسويديگر، در گزارشهايي در منابع مانند كَشفُالْغُمَّة از قول علي چنين آمده كه محمّد در شب ازدواج به او گفت كه با فاطمه با لطف و مدارا رفتار كند، چراكه فاطمه پارهٔ تن اوست و كسي كه او را بيازارد، محمّد را آزار دادهاست؛ و پس از آن علي سوگند خورده كه تا هنگامي كه فاطمه زنده بود، باعث خشم او نشده و فاطمه نيز كاري نكرده كه علي خشمگين شود؛ و نگاه به چهرهٔ فاطمه، برطرفكنندهٔ غم و اندوه علي بودهاست. در اين سريال با يك پدربزرگ نابغه و نوه او همراه ميشويم تا در هر اپيزود كه داستان جديدي دارد، از خود بپرسيم چطور چنين ايدههايي ممكن است به ذهن يك نفر ر آكادمي ژرف انديش ه باشد. فاطمه پيش پدر ميرود، اما در خود اين جسارت را نميبيند كه چنين درخواستي نمايد. او ميگويد: «شهرها را به محلات تقسيم كردهاند و خانههاي هر محله را نوشتهاند و هر كس بر در سراي خود بالاي دروازه قطعه سنگي نصب و بر آن نام خود و آن محله و كار يا منصبي كه دارد و عدد آن را كه خانه چندم از آن محله، نگاشته شده است و بر سر هر محله بر گذرگاه، سنگي بزرگ منصوب است كه در آن اسامي خانههاي آن محله را با عددي كه دارند، نوشتهاند، تا اگر كسي نابلد و بيگانه به شهر درآيد، بر بصيرت باشد» (همان: 283). وي ادامه ميدهد كه:« از جانب پادشاه در هر محله اي از محلات و قريهاي از ديهات يك كس نويسنده معين است كه ولادت و.. در كتيبههاي پارسي باستان در دورة هخامنشيان نام مادها در بيشتر موارد همراه با نام پارسها آمده و نيز در كنار هر كدام از نخبگان يا اشراف پارسي در تخت جمشيد يك شخص مادي تصوير شده است (Imanpour, 2002-2003: 76). در اين زمان، افزون بر خاندانهاي مادي خود قبايل پارسي نيز، كه تعداد آنها دست كم به ده قبيله (شش قبيلة شهرنشين و چهار قبيلة چادرنشين) مير آكادمي ژرف انديش (هرودوت،1336: كتاب اول، بند 125 ؛ ايمانپور، 1383: 5)، هر يك به فراخور نقشي كه در روي كار آمدن كورش كبير ايفا كردند، همچون پاسارگاديان، مارفيها و ماسپيها، جايگاه ممتازي در اين دوره يافتند و به جمع خاندانهاي حكومتگر پيوستند. هر چه كمتر به حيات وابسته شويم، زندهتر خواهيم بود . بهگفتهٔ علامهٔ اميني در الغدير، اين كنيه را پيامبر آنگاه كه ديد او بر روي زمين خوابيده و خاك بر پهلوي او نشستهاست به او داد. فاطمه نيز خود خدمتكاري نداشت و خود غلّات را با دست آسياب ميكرد و بر اثر كار دستانش تاول زدهبود. بسياري از هنرمندان معاصر موسيقي سنتي ايران، شاگرد اساتيد بزرگي بودند كه آنها خود شاگرد اساتيد ديگري بودند. در جهان رويدادهاي مهم و تاثيرگذاري اتفاق افتاده است كه دانستن درباره آنها ضرورت زيادي دارد. بالشي از چرم داشتند كه درونش با ليف خرما پر شدهبود؛ وليري ميگويد دليلي نيست كه احاديث دربارهٔ فقر فاطمه و علي را رد كرد؛ ولي اين فقط مربوط به سالهاي آغازين ازدواجشان است - يعني دورهاي كه بسياري از اعضاي اجتماع مسلمانان همچون علي و فاطمه تنگدست بودند. در سالهاي اول ازدواج، علي پول كمي كسب ميكرد. آكادمي ژرف انديش علي ميلاني در كتاب سِلسِلةُ إعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ أهْلَه، حَديثِ خِطْبَةِ عليٍّ بنتَ أبيجَهل با بررسي دقيق اين حديث در منابع صِحاح، مُسْنَدها و مُعْجَمهاي مُتِأَخِّر، اسناد و طُرُق آن و بررسي روايت مِسوَر بن مَخرَمه، متن روايت و مَدلول آن، به اين نتيجه ميرسد كه اين، حديثي ساختگي از سوي آل زبير بودهاست. او با اشاره به اينكه صفات برشمردهشده از علي در برخي از اين احاديث، مشابه صفاتي هستند كه در احاديث مربوط به ازدواج براي متقاعدكردن فاطمه استفاده شدهاند، اين احاديث را صرفاً ابزاري رِوايي براي مدح علي ميداند. دنيس سوفي معتقد است در روايتهاي شكايتبردن فاطمه به پيامبر، از فاطمه بهعنوان وسيلهاي براي بالابردن شأن علي استفاده شدهاست. مسلمانان پيش از آن نيز در دوره امويان و با فتح بخشهايي از اروپا، زمينهساز ورود ميراث دانش و فلسفه دوران باستان به آن منطقه شدند. پس از فتح خيبر در سال هفتم ه.ق بود كه روزگار عُسْرَت اين زوج به سر آمد؛ زيرا توانستند، همچون مسلمانان نمونه، سهمي از محصولات فدك را بگيرند. بهگفتهٔ اميني ابوتراب، از محبوبترين القاب علي بود و اين لقب از طرف محمّد پيش از ازدواج علي - در جِماديُالاوّل يا جماديالثّاني سال دوم هجرت در غزوهٔ عَشيره يا روز پيوند برادري ميان مسلمان - به او داده شدهاست. هدف نويسنده از اين تشابهسازي ميان خليفهفرمانروا، از دو نظر درخور تأمل است: نخست آنكه وي با تعبير خليفگي، از جايگاه فرمانرواپادشاه، به حكومت وي جنبة ديني داده است؛ دوم آنكه اطاعت و فرمانبرداري مردم از حاكم را فرض و واجب ديني تلقي كرده است (غفاري، 1369: 203 و 262 و 294 و 466). غفاري كاشاني نقش كانوني پادشاهفرمانروا را به تصوير كشيده است كه ساير طبقات عالي اجتماعي همچون اعضاي خاندان سلطنت، فرماندهان نظامي، روحانيان و علماء مذهبي، روساي قبايل و بزرگان در پيرامون وي به ايفاي نقش پرداختهاند.
چهارشنبه ۲۶ بهمن ۰۱ | ۱۷:۲۲ ۹ بازديد
تا كنون نظري ثبت نشده است