احمد در 19 ارديبهشت 1401 وقتي به شاهكار Interstaller ميگي معمولي معلومه كه هيچي نميفهمي از سينما . نيما در 13 فروردين 1401 اسم فيلم ،بازي گرسنگي نبود؟ فيلم داستان مردي است كه كشف مي نمايد خيالات و توهماتش در حقيقت بينش هايي از زندگي هاي گذشته هستند. داستان فيلم عاشقانه تركي درباره يك مدير تبليغات و يك طراح مد و وبلاگ نويس است كه به عشق اعتقادي ندارند، بنابراين با تاكتيكهاي غيرمعمول شرط ميبندند تا طرف مقابل را سر به پا كنند. اگر اهل ديدن فيلم عاشقانه و رمانتيك هستيد، پيشنهاد ميكنيم هر چند وقت به اين مطلب سر بزنيد. به گفته منتقدان اين فيلمي باشكوه و زيبا و درنهايت پرانرژي است و تاد مككارتي هم گفته كه يكي از بهترين فيلمهاي بر پايه روايت است كه او ديده و هر صحنهاش تازه و غيرقابل پيشبيني است. شواليهٔ تاريكي (انگليسي: The Dark Knight) فيلمي ابرقهرماني محصول ۲۰۰۸ به كارگرداني كريستوفر نولان است كه فيلمنامهاش را او به همراه برادرش جاناتان به نگارش درآورده است. برو بشين پاي هري پاتر تو در حدي نيستي بتوني ذهن نولان رو بخوني. من هر فيلمي كه بگي رو ديدم ولي تنت فيلمي نيست كه هر كسي بتونه دركش كنهيه سري فيلم ديدم كه خيلي حال كردم.حتما حتما حتما نگاه كنيد. اگر دوست داريد فيلم جديد عاشقانه ببينيد، به اين ليست نگاه كنيد. اين فيلم عاشقانه جديد، داستان زني سرسخت است كه با خانواده فضول خود كه در آستانه ورشكستگياند زندگي ميكند، اليوت مجرد 27 ساله، به مردي كه يك بار به او جواب منفي داده شانسي دوباره ميدهد. قصه اين قسمت از «داستان اسباببازي» عاشقانه است. بعد از نمايش اوليه اين فيلم، هايائو ميازاكي عنوان كرد كه براي اولينبار هنگام تماشاي فيلم خودش، گريه كرده است. انستيتوي فيلم آمريكايي، ستيغ هكسا را بهعنوان يكي از آثار برتر سال انتخاب كرد. از بازيگران اين فيلم ميتوان به يوان مكگرگور، ايون برمنر و جاني لي ميلر اشاره كرد. اين فيلم يك مستند بيوگرافيك موزيكال است. اين فيلم يك داستان عاشقانه با دو روايت است كه بين سالهاي ۲۰۰۳ و ۱۹۶۰ بين لندن و ريويرا اتفاق ميافتد و براساس پرفروشترين رماني به همين نام از جوجو مويز ساخته شده است. داستان فيلم رمانتيك دنياي ميانه در مورد يك دختر جوان به نام تسا (با بازي جوئي كينگ) است كه از يك تصادف رانندگي غم انگيز جان سالم به در ميبرد اما در اين حادثه نامزد خود را از دست ميدهد. داستان اين فيلم براساس زندگينامهي هنري روشاد نوشته شده است. داستان اين فيلم عاشقانه در يك تابستان شروع ميشود زمانيكه قبل از كالج، آودن با الي مرموز آشنا ميشود. اين درام جنايي را آلن تيلور كارگرداني مي نمايد كه هم فيلم هايي مثل ثور: جهاني تاريك را از او ديده ايم و هم كارگردان قدر تلويزيوني است و در مجموعه هاي مهمي مثل بازي تاج و تخت و بوردواك امپاير كارگرداني نموده است. وقتي در مصاحبه زنده تلويزيوني با كارگردان، سيلويا به تلويزيون زنگ مي زند، و با عصبانيت به كارگردان اعتراض مي كند، او را يك دروغگو و فريبكار مي نامد و كار او با " ترومن" را كاري بيمارگونه. اكنون دارين تصميم ميگيرد تا در آخرين سالي كه ايزابل زنده است يك زندگي كامل به او هديه دهد. اكنون آنها از اين موقعيت نهايت استفاده را ميكنند تا لذت ببرند. داستان فيلم موزيكال و عاشقانه صداهايي شبيه عشق، دربارهي يك دستيار مد بهنام ماكا است كه بعداز جدايي ويرانگرش، اكنون زندگي جديدي براي خود شروع ميكند. داستان فيلم عاشقانه و كمدي از پنجره من روايت حس علاقه طولاني مدت راكل به همسايهاش كه علي رغم مخالفتهاي خانوادهاش، به اوج خود ر هرمز آي تي. نكته حائز اهميت در مورد فيلم ايراني ديدن اين فيلم جرم است اين است كه عليرغم ادعاي سياسي بودن و داستان حساسش، در نهايت گويي فيلمساز توجيهي براي عملكرد همه شخصيتهاي فيلم ارائه ميكند و رويه خارج از عرف و قانون آنها را به نوعي به صلاح مملكت و مردم ميداند. شايد مشابه اين هتل را تا كنون فقط در فيلم هاي هاليوودي ديده باشيد. شايد هم بايد سه يا چهار بار ببيني . فيلم موزيكال يك هفته دوري درباره شخصي بهنام ويل هاوكينز است كه ديگر جايي براي رفتن ندارد و براي اولين بار خود را در اردوگاه ميبيند. داستان فيلم يك زوج بينقص، درباره شخصي بهنام «زوئي ويليامز» است كه بايد به سرمايه گذار بزرگي ثابت كند برنامه دوستيابي جديد شركتش كار ميكند؛ از اين رو، او آن را بر روي خودش آزمايش ميكند و خيلي زود با «اليور بكت»، يك هنرمند خودخواه كه كاملا نقطه مقابل اوست، قرار ملاقات ميگذارد. داستان اين فيلم وسترن و عاشقانه آمريكايي درباره دختر هشت سالهاي بنام سارا است كه در كودكي و در دهه ۱۸۵۰ بعد از مرگ مادرش توسط فرد ظالمي فروخته ميشود. و همانطور كه خود وايتيتي با بلاغت و هوشمندي گفته چه چيزي بيشتر از اين ميتوانست هيتلر را آزار بدهد كه كارگرداني با اصل و نسب نيمه يهودي و نيمه مائوري فيلمي را با حضور او كارگرداني كند؟ بيش از همه، او سرانجام خانهاي پيدا ميكند. يكي از آنها به اشتباه بستهاي از خود را باز ميكند كه او را گيج ميكند. حالا او بزرگ شده توانسته با نفرتي كه از خود و همه اطرافيانش در دل دارد، در كاليفرنياي دهه ۱۸۵۰ جان سالم به در ببرد.
دوشنبه ۲۴ بهمن ۰۱ | ۱۵:۴۰ ۷ بازديد
تا كنون نظري ثبت نشده است
مشاهده لایو زنده اینستا همین الان