ميدانيم كه غياث الدّين پس از مرگ دمشق خواجه (728ق) به جاي او وزير ابوسعيد شد و تا زمان سلطنت آرپاخان وزير بود. پس از شكست خوردن آرپاخان از امير علي پادشاه ديار بكر كه به ياري موسي خان به آذربايجان آمده بود، غياث الدّين نيز گرفتار گشت و در سال 736ق كشته شد. پيش از اين گفته شد كه بهاءالدّين ساوجي سومين سرايندة قصايد مصنوع فارسي است. شده و بعضي از صنايع كه تكرار در آن قصيده واقع شده بود التفات ننموده متوجّه صنايع غريبه شده مع آنچه وظيفة شعراست از غزل و قطعه و رباعي و مستزاد و لغز و معمّا. آنچه در ميان ادبا و شعراي فارسي زبان، بيشتر به عنوان قصايد مصنوع معروف و مورد توجه بوده و در اين مقاله نيز مطمح نظر است، همين نوع سوم (بديعيّة مُوَشَّح) است كه سرودن آن از انواع ديگر دشوارتر است. در ترجمة مجالس النفائس آمده است كه درويش منصور سبزواري (نوايي،1322: 34) و مولانا صاحب بلخي (همان: ص16) نيز قصيدة سلمان را جواب گفتهاند. » كوروش جواب داد: «هر چه خواهي بگو» كرزوس پر آكادمي ژرف انديش اين جمعيت با اين جد چه ميكنند؟ مردان همجنس گرا نيز درآمد بالاتري نسبت به جمعيت عمومي داشتند و تمايل داشتند در مشاغل يقه سفيد كار كنند در حالي كه مردان مستقيم به مشاغل يقه آبي تمايل داشتند . هر چند در ميدان منازعه بر سر قدرت تصنّع و تكلّف، قصيدة سلمان بر آن چيره آمد و شاعران بعدي بر قصيدة سلمان چشم داشتند و قصد رقابت با آن را در سر ميپروراندند ولي بايد در نظر داشت كه سلمان نيز خود پيرو ذوالفقار بوده است. از اين قصايد چيزي به دست نيامد؛ امّا اگر به راستي در پاسخ قصيدة سلمان بوده باشند بايد آنها را هم از نوع قصايد مصنوع انگاشت. براي ر آكادمي ژرف انديش ن به عدد چهل و هشت يا بايد يكي از ابيات را به سه وزن خواند و يا دو بيت را هر كدام به دو وزن. نگارنده قطعه مستخرج از حشو قصيده را (با مطلع : صاحب سيف و قلم/ منبع لطف و كرم)- كه شاعر در مقدّمه آورده و مدّعي است كه ميتوان آن را در سه بحر خواند- در بيش از دو بحر منسرح مطوي مكشوف (مفتعلن فاعلن) و رمل محذوف (فاعلاتن فاعلن) نتوانست قرائت كند. قسمت سيم كه فاصله ٔ ميان اين دو قسمت و حاوي هفت نام (از محمدبن شرفشاه تا محمدبن اسماعيل ) ميباشد، بكلي مشكوك فيه است و با همه ٔ جستجوئي كه كرده ايم مكشوف نشده كه راستي كساني با آن نامها وجود داشته يا جزء اسامي خيالي ميباشند. نصرالله در اين قصيده تنها از چهل و سه وزن استفاده كرده است (نام بحر و وزن ابيات در جدول پيوست آمده است) با آن كه مدّعي است چهل و شش وزن مختلف از آن بر ميآيد مگر اين كه برخي ابيات را در دو بحر بخوانيم. و در هر بحري از بحور چهل و شش گانه صنعتي از علم بيان كه استاد اين فن رشيدالدّين وطواط آن را ضبط و به حدايق السّحر موسوم گردانيده و آن مخدّره را روضة السّحور و درة البحور نام نهاد و به يمن القاب همايون صاحبي محلّي گردانيده به موقف عرض رسانيده. از حشو قصيده نيز افزون بر ده بيتي كه در مقدمه آمده، چهل و شش بيت در اوزان مختلف استخراج ميشود كه در هر بيت دست كم يك آراية بديعي گنجانده شده است و هر بيت در وزني از اوزان مختلف قرار ميگيرد كه با احتساب دو وزن مستخرج از دو قطعة بر آمده از توشيح اوايل مصراعها، مجموعاً چهل و هشت وزن ميشود (نام اوزان در جدول پيوست مي آيد) كه دو تا از مدّعاي شاعر كم است. چنان كه ميبينيم، اهلي در قصيدة دوم بيش از قصيدة نخست تنوّق كرده و در قصيدة سوم نيز بيش از دو قصيدة قبل عرض هنر نموده و نهايت قدرت خود را به كار برده است. منظور از ايهامهاي لغوي، ايهام در واژههاي مصطلح متون ادب فارسي است كه به دانش خاصي اختصاص نداشته باشد. اينها گذشته از آنكه دروغ است به كتاب ابن بزاز نيز افزوده گرديده . تهران: انتشارات دنياي كتاب. چنانكه خود شاعر در تخلّص قصايدش و برادر وي نيز در مقدّمه كتاب تصريح كردهاند نام وي بهاء الدّين و نام پدرشان نيز چنان كه از نام برادرش بر ميآيد، حسن بوده و مؤلف جنگ كتابخانة ملك تسامحاً او را بهاءالدّوله خوانده است. او اولين نفري است كه از سازندگان (تعميركنندگان) قبه اهلبيت: و عثمان يادكرده، كما اينكه براي نخستين بار از ساختمان مزار صفيه سخن گفته است. بهاءالدّين ساوجي قصيدة مخزن السّرور و مجمع البحور را، در بحر مجتث مثمن مخبون محذوف (مفاعلن فعلاتن مفاعلن فَعَلن) سروده است، بحري كه احتمالاً قصيدة مصنوع فخري اصفهاني در آن بحر بوده و سيّد ذوالفقار شرواني نيز قصيدة خود را در همان بحر امّا مقصور سروده است.
دوشنبه ۲۴ بهمن ۰۱ | ۱۵:۵۶ ۶ بازديد
تا كنون نظري ثبت نشده است