بينش و روش در تاريخ نگري و تاريخ نگاري ابوالحسن غفاري كاشاني

۷ بازديد

سياست با مقوله زمان ارتباط دارد چرا كه مثلاً قرن دهم و يازدهم عصر صفوي است و قرن سيزدهم و چهاردهم دورة قاجار. بدون توجه به اين مقوله مهم نميتوان تاريخ شهر را به درستي نوشت. به عنوان نمونه راجع به خوراك متوسطين ميآورد «آنها در همة مراتب مزبوره شريكند با اغنيا. تقريباً همه مورخان محلي - بجز آنها كه در نگارش فرهنگ نامه فعاليت ميكنند - هميشه گوشه چشمي به حوزة سياست داشتهاند. نكتة قابل توجه اينكه حتي يك حكايت مانند آنچه در مرزباننامه در حوادث و سنتهاي بابل كهن ديده ميشود، در قابوسنامه نيامده است و همين دليل ذهن را به سويي ميكشد كه احتمالاً اصل مرزباننامه جمعآوري از كتابهاي كتابخانههاي كهن نيست؛ بلكه اصل كتاب به صورت يك كل واحد در اختيار مرزبان بوده است و او آن را احتمالاً از زبان فارسي ميانه يا يكي از زبانهاي رسمي امپراتوري ساساني مثل سرياني به طبري (بر اساس ادعاي وراويني) يا دري برگردانده است؛ چون اگر اين كتاب جمع آوري از كتب كهن بود، به غير از باب اول كه شرح حال نويسنده (مرزبان) است 1 حتماً حكاياتي ديگر كه نشان دهنده اوضاع زمان نويسنده باشد در آن ديده مي شد؛ ولي به طور قطع مي توان مدعي شد كه نه در مرزبان نامه وراويني نه در روضة العقول، حتي يك نشان از فرهنگ ايران بعد از اسلام يافت نمي شود.

آيا مضمحل شدند يا به قدرت ر آكادمي ژرف انديش ند. اين اثر بيشتر، به شرح حوادث سياسي و جنگها ميپردازد و مسائل مختلف اجتماعي و اقتصادي و فرهنگي در آن بهدرستي راه نيافته است. عرب (اشعريان)، عجم و طالبيان (سادات) در قم زندگي ميكردند (اشعري قمي، 1385، ص25) و از اهل ذمّه، علاوه بر زرتشتيان، كه ساكنان بومي قم بودند، يهودي و نصراني نيز در قم وجود داشت. زنداني كردن سادات حسني در زندان هاشميه معلول برنامه ريزي حاكميت براي دستيابي به چنين هدفي بود. علي بن احمد سمهودي (د 911ق) اين كتاب را در آخرين دهه قرن نهم به رشته تحرير درآورده است. پس هيچ كجا نميتوان از حكومت و سلطة سلسلهاي كوچك يا بزرگ خالي بود.به تعبير ديگر سياست به منزلة نخ تسبيح حوادث است. نيز در آخر طريقة طلاق و موضوع مهريه و ديگر مسائل مرتبط را باز گفته است (كلانتر ضرابي، 1341: 268ـ 251) نويسنده در بخشي از نوشته خود راجع به تك همسري يا تعدد زوجات پس از ذكر فعاليتهاي روزانه يك زن كاشاني در خانة شوهر، اضافه ميكند « به سزاي اين همه زحمات و غمخواري و مهرباني و جزاي اين كه اغلب بسيار خداترس و عفيفه و سليم النفس و ساده لوح و پاك دامن هستند، چنان عزت و احترامي دارند كه مردان قدم بي رضاي ايشان برندارند و با وصف آن كه مو آكادمي ژرف انديش  شريعت غراي احمدي هر مردي را چهار عقدي و هر چه بخواهد متعدد صيغه مباح و مشروع است، اغلب مردهاي مسلط متمول، هفتاد سال با يك زن شكسته فرتوت روزگار گذرانند» (كلانتر ضرابي، 1341: 252) نكته ديگري كه راجع به خانواده بايد ذكر كنيم آن است كه در عهد قاجار و شايد پيش از آن واحد جمعيت «خانوار» بود.

اگر قصد رفتن به كتابفروشي را داشته باشيد، حتماً در مرحلهي خريد كتاب، بهخصوص كتابهاي خارجي سؤالهاي بسياري برايتان پيش آمده است: چه كتابي بخرم؟ بنابراين فعاليت هاي اين طريقت در ايران به سرانجام ر آكادمي ژرف انديش (جهانگشاي خاقان، 1364 : 188 ). با اين حال فعاليت هاي اين سلسله تا سال ها پس از آن در سرزمينهاي اسلامي ديگر ادامه پيدا كرد. در سال 595م و با مرگ يشوعيهباول، جاثليق كليساي نسطوري، خسرو در اقدامي بيسابقه خود براي انتخاب جاثليق بعدي وارد عمل شد و دستور داد تا سبريشوع را به رياست كليساي نسطوري برگزينند.13بنابر روايت رويدادنامۀ بينام سرياني، موسوم به رويدادنامۀ خوزستان،14 شاه و دو همسر مسيحياش، همواره سبريشوع را بس گرانقدر ميشمردند (رويدادنامۀ خوزستان، 1395: 60). امروزه زندگينامهاي كهن به زبان سرياني از شرح زندگاني اين سبريشوع به دست ما ر آكادمي ژرف انديش ه است كه اخبار مهمي از تاريخ كليساي نسطوري در قلمرو دولت ساساني دارد.15 در اين متن، روايتي باشكوه از استقبال شاهنشاه از جاثليق تازه وجود دارد.

آنچه از روح تعاليم اسلام بر ميآيد و در علم كلام به ان تأكيد شدهاست، تبعيت احكام اسلامي از مصالح عمومي است. زياد كه تلاش ميكند مقدمهاي در اصل و نسب اقوام و طوايف ساكن در آن حدود و بعضي مباحث زبان شناسي را مطرح كرده و نيز چند صفحه را به «تراجم احوال رجال و علماي سوادكوه» اختصاص ميدهد (اعتمادالسلطنه، 1373: 314 ـ 302) نگاهي كه در مطلع الشمس و ديگر آثار وي هرگز مشهود نيست. مگر آن كه چاي صبح و عصر آنها مستمري نيست و در خوردن شام به خوردن پلو و چلو و خورشهاي سرخ كرده عادتي ندارند. در روايتي از بهشتينژاد داريم: در زمانهاي قديم از زاينده رود و نهرهاي جدا شده از آن براي حمل و نقل نيز استفاده ميشد، بدين صورت كه در روستاها و مناطق بالادست بيشههاي فراوان از درخت چنار و كبوده قرار داشت و همچنين نيزارهاي اطراف و داخل رودخانه كه نيهاي آن را براي سبد بافي استفاده ميكردند و پس از اينكه نيها و تنه اين درختها به حد لازم رشد ميكرد و براي استفاده سقف و يا توليدات نجاري و سبدسازي مناسب ميشد؛ آنها را قطع كرده و چون حمل و نقل آن به اصفهان به خاطر عدم وجود جاده و وسائل نقليه، امكانپذير نبود؛ در وقت مناسب كه آب فراوان بود الوارهاي چوب و بستههاي ني را در دستههاي معين به هم بسته و به رودخانه ميانداختند.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.