از منظر ساخت و صورت در تاريخ بيهقي

۷ بازديد

با توجه به كارگيري اين شيوه از سوي اديب كه به نظر تمامي اهل علم و ادب يكي از دقيق­ترين الگوبرداري­هاي  آكادمي ژرف انديش  از حماسه ملّي ايران است، در اين مقاله سعي خواهد شد تا به بررسي ويژگي­هاي كهن­گرايي در قيصرنامه در سطوح مختلف نحوي، واژگاني و بلاغي پرداخته شود و به اين پرسش پاسخ داده شود كه خلاقيت اديب در باستانگرايي مضامين نو در فضاي حماسه، چه نتيجهاي در سبك شخصي شعر او در قيصرنامه به دنبال داشته است؟ اما آن­چه اين كيفيت را در شعر يك فرديت ميبخشد و بخشي از سبك شخصي حماسة او ميشود، ويژگيهايي است كه مشابه آن در آثار همعرض يا ديده نشود يا با كيفيتي متفاوت تبلور پيدا كند. 4- برخي از حكايات آن مربوط به شاهان ايران از هخامنشي تا ساساني است و آخرين پادشاه ساساني كه در اين كتاب از او نام برده شده و در روضة العقول براي سخن او فعل مضارع اخباري آمده، خسرو انوشيروان است، به همين سبب ميتوان مطمئن شد كه كتاب در روزگار اين پادشاه يا اندكي پس از زمان وي تأليف شده است؛ مخصوصاً اينكه بيشتر مواضع در اين كتاب واژة خسرو به كار برده شده و قلّت استفاده از نام انوشيروان در حكايتها (كه احتمالاً همين تعداد كاربرد اندك نيز مي تواند از تصرّف نسّاخ باشد)7 كه پس از مرگ به او نسبت دادهاند، دليل ديگر ثبت اين تاريخ براي تأليف كتاب است.

اين گروهها معمولاً تحت نظر يك سرپرست يا مدير رسمي كار ميكنند. قيصرنامه از نظر شكل و در نسخۀ كامل در بحر متقارب و حاوي بيش از چهارده هزار بيت است كه توسط علي عبدالرسولي جمع­آوري و هم به پيشنهاد او به نـام قيصرنامه نام­گذاري شده است، مجموع نسخ موجود (پنج نسخه) عموماً به خط عبرت نائيني و به خط نسخ نگارش يافته است. كيفيت­هاي سبكي متن بيش از اين است كه در اين مقال پرداختن به سطوح تحليلي آن­ها در هر حدي ميسر باشد، ليكن بخشي از اين ويژگي­ها كه در اثر تشخص سبكي داشته، در عين حال به بافت و ساخت متن كيفيت كهن يا شبهكهن ببخشد، هم­راه شواهد آن­ها، در بخش بـدنة تحليل حاضر بررسي خواهد شد. در مجموع منظومه قيصرنامه بيش از 700 واژه مهجور (فارغ از تكرار آن­ها) دارد كه از اين حيث مي­توان آن را متني چندصد سال كهنتر از عصر خود در سطح واژگاني دانست. با وجود اين، اديب جزو آن دسته از شاعراني بود كه با الگو قراردادن شاهنامه به عنوان نمونه­اي موفق، در دوران تاريك تاريخ ايران سعي داشت، اين اسلوب را نه به عنوان تقليد صرف، بل­كه به عنوان اهرمي نيرومند در برانگيختن و اتحاد ايرانيان به كار گيرد. مايكل بشلوس و استروب تالبوت رفتار بوش با اتحاد جماهير شوروي را ستايش ميكنند، بهويژه اينكه او چگونه گورباچف را از نظر آزاد كردن كنترل بر كشورهاي اقماري و اجازه اتحاد آلمان - و بهويژه آلمان متحد در ناتو، برانگيخت.

رباعيات او شهرت جهاني دارد. قيصرنامه منظومهاي حماسي و در شمار «حماسههاي تاريخي» است كه سرايندة آن با استفاده از بخشيدن نقش محوري به جنگ جهاني اوّل، در متن اثر خود، ضمن بازآفريني يك واقعة تاريخي كه خود آن را درك كرده بوده، به گزارش اين نبرد جهان­گير پرداخته، در ضمن خلق يك اثر هنري، گزارشي تاريخي، تحليلي، سياسي و اجتماعي نيز ارائه ميكند؛ گزارشي هنري كه متأثر از روي­كردهاي سياسي مسلط بر بافت فكري نخبگان معاصر او در ايران و در پايان جنگ جهاني اوّل بوده است. در پاسخ بايد گفت: موضوع اصلي قيصرنامه شرح حوادث جنگ جهاني اوّل با تمام لوازم، ابزارها و اصطلاحات خاص خود است. حذيفه گفت: چگونه اين منقبت قابل قبول نمي­باشد، كجا بودند عمر و ابوبكر و مابقى اصحاب در روز خندق كه عمروبنعبدود مبارز مي­طلبيد و همه غير از حضرت على( ع) چون مرده بيجانى بودند كه روح از كالبدشان خارج شده بود. 7- از جمله اين موارد مي توان به مرزبان نامه تصحيح محمد روشن اشاره كرد. اما داستان روضة العقول جدا است، زيرا قدمت مرزبان نامه را از نظر كهنگي ندارد و چه بسا براي فني كردن آن در آن دخل و تصرفات فراواني شده باشد.

نكتة قابل توجه ديگر در مرزبان نامه محمد روشن آن است كه دركل، در بيست صفحه از خسرو نام برده شده است(ر.ك. در سرتاسر متن، روايتِ رخدادها از زاويه ديد بيروني است و بلعمي به ضرورت ماهيت نقل تاريخ از زاويه ديد داناي كل بهره برده است. به جز اين مورد فقط دوبار ديگر استعمال لفظ انوشيروان در سرتاسر كتاب ديده مي شود كه بايد بدان به ديده ترديد نگريست. 2- با توجه به تاريخ حيات ماني و همراهي و تقرّب وي با اردشير، اين شخص مي تواند خود ماني و يا يكي از نزديكان وي باشد. همراهي دكتر شريعتي با كاروان حج حسينيه ارشاد، بدون انتقاد بزرگان نبود. ركساچ، بدون كاغذي در دست، پيشنهاد قرارداد مسي را بر روي دستمال كاغذي نوشت. بسياري ديگر موارد كه به تازگي در زبان فارسي وارد شده بود و بدون معادل مورد استفاده قرار مي­گرفت، وجود داشته است. 2. آيههاي قرآني را بين دو كمان قرار دادم و شمارة آنها و سوره را ذكر كردم. معادلسازييي كه البته با روي­كرد شاعر به دو مشخصة كهن­گرايي و ارزش حماسي انجام شده است. ويراني­ها بين اين دو منبع­ همساني وجود دارد. با اين كه خطابة سلطنت طهمورث در غررالسير، مفصّل­تر آمده است، ولي در سه برنامة زدودن ناپاكي­ها از جهان، كوتاه كردن دست ديوان از مملكت و صيانت از مردم، بين گزارش ثعالبي و فردوسي، مشابهت و همخواني دقيقي ديده مي­شود­.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.