Origins Of Deconstruction In Nietzsche

۶ بازديد


شاعر با درك اين معنا كه زبان فارسي از خاصّيت تركيب پذيري خاصّي برخورداراست، دست به ايجاد اين تركيبات زده است و از اين نظر بايد او را شاعري بي نظير دانست، البته اين بدين معنا نيست كه ديگر خصوصّيات صرفي و نحوي در كلام شاعر از نظر دور مانده است. آنچه بيشتر ازهر چيز ديگر چشمگير و داراي اهمّيت است، كثرت تركيبات تازهايست كه خود او ساخته و وارد زبان فارسي كرده است. جامعه است (چيني، 2002: 61). علاوه بر اين موارد، بايد اين نكته را افزود كه در ايران و البته در مناطق كردنشين در زمينه سبكهاي زندگي و بهويژه سنخشناسي آنها تحقيقات اندكي صورت گرفته، و غالب تحقيقات بخشي از آن را مطالعه نمودهاند (آزاد ارمكي و شالچي، 1384؛ حميدي و فرجي، 1386؛ محمدي، 1388؛ ازدست؛ 1388). از اين رو، بررسي و شناسايي سبكهاي زندگي به عنوان كليتي اساسي كه زندگي انسانها را بازمينماياند، ضروري بهنظر ميآيد.

حميدي و فرجي (1386) در مقاله­اي پژوهشي با عنوان «سبك زندگي و پوشش زنان تهران»، اين پرسش را مطرح مي­كنند كه در جامعه چه سبك پوششهايي وجود دارد و منطق حاكم بر پوشش زنان چيست. ذوق يا ذائقه پيش از كانت بيشتر بر خوردن و چشيدن متمركز بوده و با تلاش او اين قوه از سطح ذائقهاي براي خوردن و مزهكردن غذاها بيرون آمده و در تشخيص و تمييز زيبايي، چه طبيعي و چه هنري به كار رفته است. ممكنه خودتون هم صاحب نظر باشيد كه اونجوري چه بهتر , ولي اگه نتونستيد مشورت يكي ازبهترين كارهاست , ميتونيد مناسب سطحي كه هستيد با كمك دوست , آشنا يا استاد منبع خوب رو پيدا كنيد . همانطور كه شناخت قابل انتقال به ديگران است، احساس لذت نسبت به زيبا كه حاصل هماهنگي آزاد خيال و فاهمه است براساسِ پيشفرض حس مشترك قابليتي مشابه پيدا ميكند. «موسيقي سنتي براي من آرامدهنده روح و روان است و همانگونه كه بزرگان و پيشينيان بيان داشتهاند، چاشني روان انسان و بهترين وسيله براي تسكين روح است. از اين نظر حكم به «امر مطبوع» شخصي است؛ اما در اينجا منطقي نيست از ديگران انتظار داشته باشيم كه براي نمونه يك غذا را خوشمزه بپندارند. بهتعبيري، حكم زيباييشناختي سوبژكتيو است؛ اما نسبي نيست؛ يعني اينطور نيست كه هركس از آن يك برداشت داشته باشد.

«داوري دربارۀ زيبايي اگر با كمترين علاقهاي آميخته باشد، بسيار جانبدار است و يك حكم ذوقي محض نيست. سؤال اصلي در احكام ذوقي اين است: چگونه ميتوان چيزي را در طبيعت يا هنر براساس امري بسيار ذهني يعني يك احساس لذت، زيبا داوري كرد و در عين حال ادعا كرد مورد تو هنر موسيقي  همگان هم هست. در اين همگانيشدن نسبتي با قوۀ فاهمه برقرار ميشود؛ اما نه با مقولههاي آن بلكه با خود قوۀ شناخت، يعني فاهمه بهطور كلي. «بر هيچ تمايلي از شخص يا بر هيچ علاقۀ ازپيشانديشيدهاي مبتني نيست؛ بلكه شخص داوريكننده در قبال رضايتي كه به عين نسبت ميدهد خود را كاملاً آزاد احساس ميكند. و زمان را متعلق به «حس دروني» ميداند و همچنين هردو را خاصيت ذهن معرفي ميكند. ارتباطات ميان چيزها را بهطرزِ نامتمايز بازنمايي ميكند (گاير، ۱۳۹۴: ۶۰- ۵۹). رايزني فرهنگي سفارت ايران در ژاپن با همكاري بنياد رودكي، اداره كل همكاري هاي فرهنگي و امور ايرانيان خارج از كشور سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي و شهرداري ميناتاكو، ويژه برنامه موسيقي سنتي ايراني به مناسبت نوروز ۱۴۰۰ را روز دوشنبه ۲ فروردين (۲۲ مارچ) ساعت ۱۸:۰۰ تا ۱۹:۳۰ در سالن ليبراي شهرداري برگزار مي كند.

اين مصاحبه به عنوان "مورد انتظارترين مصاحبه موسيقي دهه" نامگذاري شد. باتوجه به جايگاه اجتماعي هنر موسيقي، مسئلۀ اصلي اينجاست كه تنيدگي و پيوند هنر موسيقي با طبقات اجتماعي و شرايط فرهنگي جوامع ايراني چگونه قابل تفسير است؛ كه نگارندگان براي بررسي اين مسئله، دوران تاريخي ايران قبل از اسلام را مورد پژوهش و مداقه قرار دادهاند. اگر قبل از حكم لذت ببريم آن حكم صرفاً راجع به امر مطبوع است. مثلاً «اين گل زيباست» تركيبي است و پيشين و البته مستقل از تجربۀ خود ابژه است كه دربارۀ گل روي ميدهد. دربارۀ امر زيبا حكمهاي ذوقي ميتوانند تركيبي پيشين باشند؛ با اين فرض كه در حس مشترك بهصورتِ پيشيني پيشفرض قرار داده شده است. كانت در نقد عقل محض گفته بود حكم تركيبي پيشين درزمينۀ امر زيبا نميتوانيم داشته باشيم. وقتي گفته ميشود چيزي زيباست صرفاً به مطبوعبودن آن حكم نميكنيم؛ بلكه حكم ما نوعي ضرورت توييتر و كليت را دربردارد. گرچه بر هيچ مفهوم معيّني اتكا ندارد كه مقولات فاهمۀ آن را اطلاق كند تا مفاهيم معيّن و درنتيجه شناخت به وجود آيند؛ اما بهنحوي موجب تو هنر موسيقي  همگان ميشود. بهنحوي كه هاچيسون به پيروي از شافتسبري «حس زيبايي» را بسترساز «حس اخلاقي» دانست.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.