نويسندگان شكست مشروطه و استبداد صغير را به خاطر اختلاف بين وكلاي غربگرا و روحانيون مشروطهخواه؛ به ويژه شيخ فضلالله دانسته و تأكيد كردهاند كه با حكم علماي نجف مردم عليه استبداد قيام كردند و بار ديگر فرمان مشروطهخواهي سردادند؛ اما با پيروزي بر استبداد و شروع مشروطه دوم، مدعيان مشروطهخواهي، علما و سرداران (ستارخان و باقرخان) را منزوي كردند. كتاب درسي بعدي تاليف گروه تاريخ دفتر تحقيقات و برنامهريزي كتب درسي 5 است كه در سال تحصيلي 1378-1377 كتاب درسي بود؛ اما پس از دوسال ديگر بار در سال تحصيلي 1381-1380 به عنوان كتاب درسي انتخاب شد. لينكدين » اين بار با واژههايي نو پرداختهاند. آنان معتقدند شكست ايرانيان از روسيه در دوره فتحعلي شاه «مقدمهاي بر "خودباختگي" و "خودفروختگي" تدريجي غالب دولتمردان اين سرزمين شد و بنياد ذهني افسانه شكستناپذيري غرب و شرق متجاوز، زمينه را براي نفوذ و رسوخغربزدگي سياسي-اقتصادي و فرهنگي به درون دستگاه حكومتي و سپس خودفروختگي بسياري از رجال سياست دوره قاجار فراهم ساخت. 2 دولتشاهي در «گفتار هجدهم» اين كتاب با عنوان «انقلاب مشروطيت و علل آن» اساسيترين علل بروز انقلاب مشروطيت را «آشنايي تدريجي مردم با مظاهر تمدن غرب و وقوف آنان به طرز حكومتهاي مشروطه ملل مغربزمين و پيبردن به رمز پيشرفتهاي كشورهاي اروپايي؛ رفتار ظالمانه پادشاهان قاجار، شاهزادگان و حكام؛ سياستهاي استعماري دولتهاي روس و انگليس در ايران» معرفي كرده است.
هرچند مطالبي از بخش مشروطه اين كتاب در كتاب 1366 ديده ميشود؛ اما به جاي فصل انحراف مشروطيت، فصلي با عنوان «بحران در مشروطيت و زوال تدريجي حكومت قاجار» آمده است (گروه تاريخ دفتر تحقيقات و برنامهريزي كتب درسي،1380: 169) و در آن برخلاف كتاب 1366، بر مقاومت در برابر استبداد محمدعليشاه و تلاش براي احيا و حفظ مشروطه؛ به ويژه قيام تبريز تاكيد بيشتري كرده و به تفصيل آن را روايت كردهاست (همان : 73-169). به همين خاطر، واژههاي «استبداد»، «مستبد»، «قيام»، «نمايندگان مجلس»، «مجلس»، «مشروطيت»، «مشروطهخواهان»، «مشروطهطلب» و غيره دوباره احيا شدهاند. گفتمان انحراف مشروطه، البته با انسجام بيشتري كه حاصل فاصلهگرفتن از حال و هواي اوايل انقلابي دهه شصت است، در كتاب درسي سال 1366ش تأليف گروه تاريخ دفتر تحقيقات و برنامهريزي كتب درسي وزارت آموزش و پرورش نيز به چشم ميخورد. نخستين كتاب توسط غلامعلي حدادعادل و با كمك علي ابوالحسني(منذر) در سال 1359 تأليف يافتهاست.3 تجلي گفتمان غربستيزي و مبارزه با غربزدگي از ويژگيهاي اين كتاب در روايت رويدادهاي مشروطه است كه از حال و هواي انقلابي و استعمارستيزي سالهاي پيش و پس از انقلاب اسلامي نشأت گرفته است. 6 انتشار اين كتاب كه تحتتأثير تسلط گفتمان سياسي-اجتماعي اصلاحات صورت گرفته، بيانگر كنار زدهشدن گفتمان انحراف مشروطه و يا ضعف آن است.
امري كه مولانا نيز بكّرات به ضرورت و اهميت آن اشاره كرده است. وي باور دارد كه هويت تاريخي ايرانيان با پاسداري از دستاوردهاي تمدني سرشته شده و از اين جهت، سهم والايي در پابرجايي تمدن بشري داشتهاند. البته اين نوع اوصاف منحصراً افراد را در برنميگيرد؛ بلكه امور مهم، اشياء و حتّي حوادثي كه در كتاب گردون روايت اثرگذارترند، مشمول اين گونه توصيفات هنري ميشود. مهمترين اثر وي كتاب «نامه خسروان» به خوبي انگيزشهاي ايدئولوژيك و سياسي نويسنده در بازپردازي خيالگونه گذشته با اتكا به متون زرتشتيان هند را نشان ميدهد. گفتاري كه در پي ميآيد، گذر و نظري بر يك رساله عرفاني كهن و بسيار ارجمند از سده ششم و بازنمودن پارهاي از ديدگاهها، نوآوريها و نكتهسنجيهاي عرفاني آن، همراه با گزارشي كوتاه درباره آن است كه به دليل افتادگيهاي آغاز و پايان آن كه كموبيش شامل نيمي از كتاب بوده، نه نام نويسندة آن شناخته است و نه نام خود كتاب.
در بهمن 1357 نظام شاهنشاهي پهلوي و گفتمان سياسي مسلط آن؛ يعني مدرنيسم مطلقه در پي يك ائتلاف گسترده اقشار اجتماعي و قيام همگاني سقوط كرد و پس از چندي نظامي جديد با گفتمان سياسي «حكومت اسلامي» يا «سنتگرايي ايدئولوژيك» جايگزين آن گشت. در اين كتاب كه بازگشتي است به گفتمان سه كتاب نخستين دوره پس از انقلاب اسلامي، نويسندگان ريشههاي جنبش مشروطه را به شكست ايران از روسيه و انديشه اصلاحطلبي، مقاومت در برابر امتيازات و قراردادهاي استعماري؛ بهويژه قيام تنباكو و ورود مؤسسات تمدني جديد نسبت داده، معتقدند در كتاب گردون مشروطه روحانيان نقش كليدي را بر عهده داشتهاند و علاوه بر آن، تحصن مردم در سفارت بيگانه تحتتأثير «القائات عدهاي سست عنصر و طرفدار انگليس» رخ داده است. در اين كتاب برخلاف سه كتاب پيشين، تحت تأثير كتاب تاريخ بيداري ايرانيان اثر ناظمالاسلام كرماني و نظاير آن، بيداري مردم و حتي برخي علما و پيروزي مشروطه حاصل تلاش روشنفكراني، همچون: ملكمخان، ميرزا يوسفخان، نجمآبادي (همان كساني كه گفتمان انحراف آنها را غربزده ميخواند) و آثار بيداركنندهشان، قلمداد و علاوه بر آن، بر نظام پارلماني و مبارزه و مقاومت براي بهدستآوردن و حفظ آن تاكيد شده است. بررسي دريافت اين فلسفه در ايران و معروف ترين بنيان گذار و شارح آن «ژان پل سارتر» نشان مي دهد كه گفتمان اگزيستانسياليستي در بستر تحولات سياسي, فرهنگي و تاريخي در ايران و در آميزش با كتاب گردون فكري روشنفكران و مترجمان ايراني, چهره هاي گوناگوني از خود نشان داده است.